در گفتن از تو حوصله بسيار دارم
در گفتن از تو حوصله بسيار دارم از تو چه پنهان يك دل بيمار دارم
نه برگه هايم كم مي آيد و نه جوهر
اندازه ي زيباييت خودكار دارم
صبحانه را با من بخور اي شهد شيرين
هي غر نزن فرصت ندارم كار دارم
دريا و ساحل را ولش كن در نگاهت
هر صبح كشت و كار شاليزار دارم
گفتم كنارم باش وقت درس گفتي:
خط كش شدم يا حكم يك پرگار دارم
اين طعنه ها را مي شود نشنيد و رد شد
تنها به اينجا بودنت اصرار دارم
يك استكان هم صحبتي يك چاي الفت
قند و مربا هم تويي اقرار دارم
دوشنبه 9 اسفند 1389 - 5:31:22 PM